Sunday, April 6, 2014

نویسنده : انفورماتیک شرکت طه - ساعت


نویسنده : انفورماتیک شرکت طه - ساعت ٦:٤٥ ‎ب.ظ روز چهارشنبه ٢٠ امرداد ۱۳۸٩
چیزی که امروز به نام تئاتر لابراتوار(آزمایشگاه) مشهور است در سال 1959 در لهستان به وسیله یرژی گروتفسکی(کارگردان 26 ساله‌ای‌که heath zenith doorbell در آن زمان ناشناس بود) و لودویک فلاژن(یک منتقد جوان) تأسیس شد و گروتفسکی در اجراهای نخستینش مانند اورفه(ژان کوکتو) و قابیل(لرد بایرون) گروه کوچکی از بازیگران را گرد کرده و با همکاری آن‌ها نخستین آزمایش‌های خود را برای رسیدن به تئاتر متفاوت خود انجام داد تا این‌که در سال 1961 دو بازیگر مهم به گروه پیوستند: ریشارد چیشلاک‌ و ‌زبیگنیف تسینکوتیس.  
دلائل اصلی تفاوت گروتفسکی با هم‌عصرانش گروتفسکی از چند جنبه با معاصرانش متفاوت است: نظرات او درباره بازیگری امکانات صحنه‌ای heath zenith doorbell و همچنین ارتباط اجراگران با تماشاگران. نخست به نظرات او درباره بازیگر و امکانات صحنه‌ای اشاره می‌کنیم و سپس به دیدگاه او درباره ارتباط با تماشاگر. بی‌شک شهرت و اهمیت گروتفسکی را بیشتر باید در این نظر او پیگیری کرد که می‌گفت تئاتر بدون همه عناصر می‌تواند وجود داشته باشد ولی بدون بازیگر heath zenith doorbell هرگز. او بیشتر عمر خود را بر سر این نهاد تا روش‌هایی را بیابد که با آن‌ها می‌توان بازیگری را تربیت کرد که با تمام وجود در اختیار هدف نمایش باشد. هدفی متافیزیکی‌‌ و درونی که همگان نمی‌توانند به آن برسند. این‌گونه‌ کم‌کم به این سمت هدایت شد که از دکور گریم نور و عناصر دیگر کمترین استفاده را نماید و نقش محوری را به بازیگر دهد. تئاتر در زمانی‌که ‌گروتفسکی نخستین آزمایش‌های خود را انجام می‌داد دارای چند جریان عمده بود. راینهارت پیسکاتور کریگ و آپیا با اهمیت دادن به تکنولوژی‌های تصویری(فیلم اسلاید نور و دکور) تئاتر را به رقیبی تکنولوژیک برای سینما تبدیل‌کرده بودند. برشت با تاکیدات مکرر خود بر دوری از احساس و برانگیختن قدرت تفکر و استدلال تماشاگران ارزش احساسات انسانی و متافیزیکی در تئاتر را به چالش‌کشیده بود و تئوری‌های استانیسلاوسکی توسط برشت مه‌یرهولد و میخائیل چخوف(بازیگر-کارگردان) دچار اصلاحات و دگرگونی‌هایی شده بود. ابزوردیست‌ها شکل نوینی از نمایشنامه‌نویسی و اجرا را معرفی کرده بودند و بعضی دیگر مانند لوکا رونکونی و گروه لیوینگ تئاتر اجراهای خیابانی میدانی با تماشاگران بسیار انبوه را گسترش داده بودند. در این میان آنتونن آرتو نظریاتی را مطرح کرده بودکه برای آکادمیسین‌ها عجیب و غریب بود. آرتو یکی ازکارکردها و اهداف بنیادی تئاتر را رساندن بازیگر- تماشاگر به نوعی وجد شور و هیجان سرشار از احساسات و خشونت می‌دانست که معنای غایی کاتارسیس می‌تواند باشد. گروتفسکی تحت تأثیر آرتو قرارگرفت و بعضی می‌گویند heath zenith doorbell آن‌چه آرتو به شکل تئوری و نظریه ارائه داده بود گروتفسکی اجرا کرد. گروتفسکی تعداد زیاد تماشاگران را ارزشی فی‌نفسه ندانست عقل‌گرایی heath zenith doorbell افراطی را در تئاتر خود وارد نکرد ارزش تئاتر را در این دانست که هویت خود را نه در رقابت با سینما و تلویزیون بلکه در امکانات محیطی خود بجوید و بعضی عناصر تئاتری مانند دکور گریم و نور را واجب ندانست و حتی تعریف عملی دیگری از آن‌ها ارائه داد. باربا و گروتفسکی شاید مهم‌ترین اتفاق در جریان کار تئاتر آزمایشگاهی‌(‌لابراتوا‌)‌ گروتفسکی زمانی رخ داد که با همت شاگرد گروتفسکی‌(‌باربا‌) نظریه‏ها و روش‏های کاری‌ گروتفسکی در کتابی به نام‌«‌به سوی تئاتر بی‏چیز» منتشر شد. این اثر در ظاهر شبیه به مانیفست آنتونن آرتو در کتاب تئاتر و همزادش می‏نمود.  باربا در 1968 با مشارکت مالی کمپانی خودش - تئاتر اودین – کتاب‌«به سوی تئاتر بی چیز» گروتفسکی را تدوین و چاپ کرد. یوجینو باربا‌(‌کارگردان و نظریه‌پرداز ایتالیایی‌) با تأثیر از نظریات و اجراهای گروتفسکی الگوهای نظری خود را درباره دراماتورژی و آموزش و تربیت اجراگر پدید آورده است. باربا طی سال‌های 1960 تا 1964 در مقام دستیار کارگردان با گروتفسکی به همکاری پرداخت. یکی از چیزهایی که گروتفسکی و باربا را به هم مرتبط می‌سازد وارد شدن انسان‌شناسی در تئاتر توسط این دو در تئاتر و پژوهش‌های تئاتری است. خود باربا رابطه شاگردی با گروتفسکی را خویشاوند شدن مرید و مراد توصیف می‌کند. باربا در معرفی کار گروتفسکی در سطح بین‌الملل‌ و تعریف رویکرد تئاتر آزمایشگاهی ‌بسیار موفق عمل کرد که تاثیر آن در اجراهای خود وی نیز آشکار است. اجراهایی مانند‌"کاسپاریانا‌" ‌"خانه پدرم‌" و‌"قصر هوستبرو‌". به زعم گروتفسکی طبق دیدگاهی غلط یک بازیگر با کوله باری از تجربه می‌تواند مجموعه‌ای از حقه‌ها ترفندها وکلک‌ها را جعل کند. او می‌تواند برای هر نقش چندتایی از این سلاح‌ها را انتخاب کند تا جذابیت لازم را برای جلب نظر تماشاگر به‌ دست آورد. این اسلحه‌خانه یا دکان تنها کلکسیونی است ازکلیشه‌ها و به این ترتیب چنین بازیگری از مفهوم بازیگر خودنما جدا نیست. تفاوت میان بازیگر heath zenith doorbell خودنما و بازیگر مقدس همان تفاوت بین کارکشتگی یک نااهل درباری و فرایند ماندگاری‌است که از مهری حقیقی زاده می‌شود. بازیگری که خود را افشا می‌کند و درونی‌ترین بخش وجود خود را – همان بخشی که از چشم دیگران پنهان است- قربانی می‌ک

MORE



No comments:

Post a Comment